ستاره....




















Blog . Profile . Archive . Email


حرفهای از جنس دلتنگی

ای ستاره ای ستاره غریب

ما اگر زخاطر خدا نرفته ایم

پس چرا به داد ما نمی رسد

ما صدای گریه مان به اسمان رسید

از خدا چرا صدا نمی رسد؟



نظرات شما عزیزان:

zahra
ساعت12:11---18 تير 1390
سلام خوبی ؟
خوشحالم که داری خوب میشی دعامون کن


آدم زمینی
ساعت16:08---16 تير 1390
سلام دوست خوبم
دلت می خواد صدای خدا رو بشنوی ؟
به لالائی مادر گوش بده .
می خوای خدا نگاهت گنه ؟
تو چشمای مادر نگاه کن .
می خوای خدا شادت کنه ؟
دل مادر رو شاد کن .
مادر مثل ماکت خداست تو خونه . با شادی تو شاد می شه و با غمت غمگین . برای مادر خیلی سخته که فرزندش رو غمگین ببینه . پس حتی اگه شاد نیستی تظاهر به شادی کن . اگه غصه دلت رو پر کرده تظاهر به بی خیالی کن . بخند . بلند بخند . به هر چیز کوچک و جزئی با قهقه بخند . بگذار صدای خنده ت تو خونه بپیچه و دل مادر رو تسکین بده اونوقت نتیجه رو خواهی دید .


دلداده
ساعت13:27---16 تير 1390
آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند .



بشار
ساعت9:20---16 تير 1390

گفتگو با خدا
خوابیده بودم ...
در خواب کتاب گذشته ام را باز کردم و روزهای سپری شده ی عمرم را برگ به برگ مرور کردم . به هر روزی که نگاه می کردم در کنارش دو جفت جای پا دیده می شد . یکی مال من و یکی مال خدا ...
جلوتر می رفتم و روزهای سپری شده ام را می دیدم . خاطرات خوب ٬ خاطرات بد ٬ زیبایی ها ٬ لبخندها ٬ شیرینی ها ٬ مصیبت ها و ... همه و همه را می دیدم ...
اما دیدم در کنار بعضی برگ ها فقط یک جفت جای پا هست . نگاه که کردم همه سخت ترین روزهای زندگیم بودند . روزهای همراه با تلخی ها ٬ ترس ها ٬ دردها و بیچارگی ها ...
با ناراحتی به خدا گفتم : روز اول تو به من قول دادی که هیچ وقت تنهایم نمی گذاری ! هیچ وقت مرا به حال خود رها نمی کنی و من با این اعتماد پذیرفتم که زندگی کنم ...
چگونه ؟ چگونه در این سخت ترین روزهای زندگی توانستی مرا با رنج ها و مصیبت ها و دردمندی ها تنها رها کنی ؟ چگونه ؟
خداوند مهربانانه مرا نگاه کرد ...
لبخندی زد ...
و گفت : ای بنده ام ! من به تو قول داده ام که همراهت خواهم بود در شب و روز ٬ در تلخی و شیرینی ٬ در غم و شادی ٬ در گرفتاری و خوشبختی و ...
من به عهد خود وفا کرده ام ...
هرگز تو را تنها نگذاشته ام ٬ هرگز تو را به حال خود رها نکرده ام ...
حتی برای یک لحظه !
آن جای پا که در آن روزهای سخت می بینی ٬ جای پای من است که تو را به دوش می کشیدم ...


nazi
ساعت22:16---15 تير 1390
همیشه تو دنیا یکی هست که اونقدر دوستت داره که دوستش نداری!!شاید از دل شکسته ی اون باشه که تو به کسی که دوستش داری نمیرسی!!!!!



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:,ساعت 19:11 توسط بایرام و سمیه| |


Power By: LoxBlog.Com